سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
 
جستجو
پیوندها










































































































































































طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 22
کل بازدیدها: 183440

مرد جوانی که معلم شنا و دارنده ی چند مدال بود به خدا اعتقادی نداشت او چیزهایی را که درباره ی خدا می شنید مسخره می کرد

شبی مرد جوان به استخر آموزشگاهش رفت چراغ خاموش بود اما نور ماه کافی بود مرد به بالا ترین نقطه ی تختهی پرش رفت ودستانش را باز کرد تا درون استخر شیرجه برود

ناگهان سایه ی بدنش را همچوصلیبی روی دیوار دید احساس عجیبی کرد از پله ها پایین آمد چراغ ها را روشن کرد ودید آب استخر برای تعمیر خالی شده

 




موضوع مطلب :
ارسال شده در: شنبه 90 مهر 23 :: 12:58 صبح :: توسط :

دریک سحرگاه سرد ماه ژانویه مردی وارد ایستگاه مترو ی واشینگتن دس سی شد و شروع به نواختن ویولون کرداین مرد در عرض45دقیقه شش قطعه از بهترین قطعات باخ را نواخت از آنجا که شلوغ ترین ساعات صبح بو هزاران نفر برای رفتن به سر کارهایشان به سمت مترو هجوم آورده بودند

سه دقیقه گذشته بود که مرد میانسالی متوجه نوازنده شد از سرعت قدم هایش کاست و چند دقیقه ای توقف کرد بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد

 

یک دقیقه بعد ویلون زن اولین انعام خود را دریافت کرد خانمی بی آنکه توقف کند یک اسکناس یک دلاری به درون کاسه اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد

 چند دقیقه بعد مردی در حالی که به موسیقی گوش سپرده بود به دیوار پشت سر تکیه داد ولی ناگهان نگاهی به ساعتش انداخت ودور شد

کسی که بیش از همه به ویلون زن توجه نشان داد کودک سه ساله ای بود که مادرش او را با عجله و کشان کشان به همرا ه می برد کودک یک لحظه ایستاد و به تماشای ویلون زن پرداخت مادر محکم تر کشید و کودک در حالی که همچنان نگاهش به ویلون زن بود به دنبال مادر به راه افتاد این صحنه توسط چندین کودک دیگر به همان ترتیب تکرار شد و والدینشان بلا استثنائ برای بردن فرزندشان به زور متوسل شدند

در طول مدت 45 دقیقه ای که ویلون زن می نواخت تنها شش نفر اندکی توقف کردند بیست نفر انعام دادند بی آنکه مکثی بکنند وسی و دو دلار عاید ویلون زن شد وقتی ویلون زن از نواختن دست کشیدوسکوتبر همه جا حاکم شد نه کسی متوجه شد نه کسی تشویق کرد و نه کسی اورا شناخت

هیچکس نمی دانست که این ویلون نواز همان (جاشوا بل) یکی از بهترین موسیقیدانان جهان است  ونوازنده ی یکی از پیچیده ترین قطعات نوشته شده  برای ویلون به ارزش سه و نیم میلیون دلار می باشد

دو روز قبل از نواختن در سالن مترو در یکی از تئاتر های شهر بوستون برنامه ای اجرا کرد که تمام بلیط هایش پیش فروش شده بود و قیمت متوسط هر بلیط یکصد دلار بود

این داستان حقیقی است نواختن جاشوا بل در ایستگاه مترو توسط واشنگتن پست ترتیب داده شده بود و بخشی از تحقیقات اجتماعی برای سنجش توان شناسایی سلیقه و اولویت های مردم بود




موضوع مطلب :
ارسال شده در: شنبه 90 مهر 23 :: 12:53 صبح :: توسط :
<   1   2   3   4