زيباترين لحظه ها لحظه هاي با تو بودن است
خواهش مي کنم مرا ترک نکن
و در هياهوي بازار دوستي ها مرا گم نکن
من از صداي جمعيت مي ترسم
و خواهش مي کنم
مرا در آغوش زمان به فراموشي نسپار
زمان مرا نابود خواهد کرد
اشک هايي را که برايت ريخته ام
از گونه هايم پاک کن
اشک هايم زخم جگرم را مي سوزانند
تو را من تا بي نهايت دوست دارم
لحظه ي بوسيدن را ازمن نگير
به اميد دست هاي گرم توست که نفس مي کشم
من بي صبرانه انتظار ثانيه هايي را مي کشم که تو کنارم هستي
آن ثانيه ها را به من هديه کن
تا تمام وجودم را پيشکشت کنم
دوست عزيزم