از خدا پرسيد خوشبختي را کجا ميتوان يافت
خدا گفت آن را در خواسته هايت جستجو کن
و از من بخواه تا به تو بدهم
با خود فکر کرد و فکر کرد
اگر خانه اي بزرگ
داشتم بي گمان خوشبخت بودم
خداوند به او داد
اگر پول فراوان داشتم يقينا
خوشبخت ترين مردم بودم
خداوند به او داد
اگر ..... اگر ....... واگر
اينک
همه چيز داشت اما هنوز خوشبخت نبود
از خدا پرسيد حالا همه چيز دارم اما باز هم
خوشبختي را نيافتم
خداوند گفت باز هم بخواه
گفت چه بخواهم هر آنچه را که هست
دارم
گفت بخواه که دوست بداري
بخواه که ديگران را کمک کني
بخواه که هر چه
را داري با مردم قسمت کني
و او دوست داشت و کمک کرد
و در کمال تعجب ديد
لبخندي را که بر لبها مي نشيند
و نگاه هاي سرشار از سپاس به او لذت مي
بخشد
رو به آسمان کرد و گفت خدايا خوشبختي اينجاست
در نگاه و لبخند ديگران