|
|
||
|
جستجو
پیوندهای روزانه
پیوندها
 آمار وبلاگ
 بازدید امروز: 17
بازدید دیروز: 38
کل بازدیدها: 184160
درسکوت
و در بینهایت بیکران ها و اندکی تامل و گشودن در قلبها باز هم سکوت زمزمه هایی می آید...... از آن دور دست ها از افق نا پیدا از او دورم!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اما نیاز به وجودش را حس می کنم.... چند قدمی بر می دارم بدون تغییر .......... او هنوز دور است به آینه ی قلبم نگاه می کنم اندکی گرد و غبار کنارشان می زنم وایـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی قلبم چه کوچک است!!!!!!!!!!!!!!!!!!! اما از جنس اوست شاید برای همین می طلبیدمش اما......... نیازی به نردبانی بلند تا آسمان نیست چند قدم بیشتر تا قلبم نمانده اما.............. باز سردرگمم به پایین می لغزم چیزی مرا می کشد از او دورم می کند شیطان نیست چهره اش فریبنده است آری نَفس من است در قلبم خداست و مقابلش شیطانی نیاستاده!!!!!!!! مقابلش خودم هستم وایــــــــــــــــــــــــــــــــــــی چه کنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ آیا زمانی برای جبران هست؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بهتر است از الان شروع کنم!!!!!!!!!!!!!!11
موضوع مطلب : درباره وبلاگ
 منوی اصلی
آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
 |
||
 |
