سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
 
جستجو
پیوندها










































































































































































طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 39
کل بازدیدها: 184192

من هنوز دلگیرم

از هوای آلوده ی شهر

از ساختمانی که جلوی غروب جمعه ایستاده

از صدای ماشین ها که روزانه صدای هزار پرنده را می بلعد

از رودی که حالا اتوبان بزرگیست

از نمازم که همه جمع شده ی بار گناه است

از شعر سهراب که نوشته آب را گل نکنیم

لذت آب بازی به تامل تا سکوت خاک است

از نوشته هایم

که همه باری از علم و ادب همه بار سنگین آرایه هاست

از دفتر خاطراتم

که همش مسابقه ی انشا نویسیست

 

 

 

آرمان ها مان چه شدند؟

ما هنوز در جنگ عظیم بی خدایی مانده ایم

 

 

 

 

ذره ای آب می خواهم سیب دوست ندارم  

رود آب می خواهم تا جریان سکوت خاک را با چشم پاهایم درک کنم

یار می خواهم تا انتظارش مرا سفت کند

خاک می خواهم تا امید یک جوانه ی نو را لمس کنم

ذره ای امید تا شاید ........

من هنوز در تکاپوی بدی هایم نشستم

تا شاید................

 

 

 

 

من هنوز خاطره ی خوبی ننوشتم 

اتوبان ما (اتوبان شهید زاینده رود) دارد زنده می شود

من هنوز خوابیدم

تا که شاید از یاد ببرم دیروز را

 

 

 




موضوع مطلب :
ارسال شده در: شنبه 90 اسفند 20 :: 7:44 عصر :: توسط :