|
||
جستجو
پیوندهای روزانه
پیوندها
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 7 بازدید دیروز: 76 کل بازدیدها: 187737 دلتون آب ما شیعه ایم دلتون آب خدا مارو خیلی دوست داره(نقل است از حضرت محمد (ص) که در جمعی فرمودند در آخرالزمان قومی آیند که خداوند بسیار دوستشان دارد و آنها نیز خدا را خیلی دوست دارند سپس پرسش می شود چی قومی ؟ و پیامبر دست برشانه ی سلمان فارسی می زند و می فرماید این و قومش) دلتون آب ما دانشمندان خبره ای داریم(اگه فقط چند ماه وقت خود را صرف کاری بکنند در آن زمینه نام آور می شوند مثل سانتریفیوژ های نیروگاه هسته ای که ویروس هاس اروپایی که با چند سال آزمایش حسابی کار آمد بودند در برابرشون کم می آوردند) دلتون آب ما سد کرخه رو داریم(سدی که سیلش کشور های عربی رو زیر آب می بره) دلتون آب ما فرزندان باهوش داریم(وقتی مادران ما شراب نمی خورند و زنا نمی کنند و قرآن می خوانند چه انتظاری بیش از این؟) دلتون آب ما یه عالمه جوون عشق شهادت داریم(اینجا دیگه باید خودتونو خیس کنید چون جوون های ما همیشه یه سیلین تو گوشتون چه برسه شهادت طلبم باشن) دلتون آب واسه همه چیز ،همه چیز همه چیز چون ما می ایستیم حق را می گیریم و حکومت مهدی را پایه گذاری می کنیم و دیوار محکمی می شویم در برابر ظلم
ما ایــــــــــــــــرانی هستیم و مســـــــــــــــــــــلمان
دشمن ار تو سنگ خاره ای من آهنــــــــــــــــــــــــــــــــــــــم موضوع مطلب : برای پیروزی اتحاد لازم است و برای اتحاد باور وبرای باور همدلی و برای همدلی عشق و برای عشق خدا وبرای خدا دین لازم است آیا ما مسلمانیم؟ موضوع مطلب :
در لابه لای ورق های بایگانی شده ی مغزم دنبال چیزی می گشتم همه ی برگه هارا با دقت می خواندم سرفصل هارا موضوعات تاریخ تمام عمرم را برسی کردم از اولین دقایق تا الان ورق ها همه خراب و پوسیده بودند اما چون مدت زیادی بود با آنها ور می رفتم اذیت کننده نبود الان هر چه فکر می کنم یادم نمی آید دنبال چه چیزی می گشتم اما به نکته ی جالبی دست یافتم در تمامی ورق ها و صفحات من این بودم: آدمـــــــــــــــــــــــــ گناهکار تک و توکی پیش می آمد که کاری خوبی کرده بوده باشم ولی خیلی به چشم نمی امدند چرا به چشم می آمدند ولی چون برگه هایش خراب و پوسیده نبودند نه برای خوب بودنشان اما وقتی این نکته رو پیدا کردم یادم امد دنبال چه چیزی بودم من دنبال خـــــــــــــــــــــــــــــدا بودم!!!!!!!!!!!!
موضوع مطلب : در میان هیاهوی آدمیان او هی تنه می خورد مردم به سمت مخالفش هجوم می بردند و نزدیک بود سیل آدمیان لهش کند او... هنوز مصمم بود به سوی دیگری نگاه می کرد هدفش چیز دیگری بود به راهش ادامه داد رفت و رسید
من با سیل آدمیان همراه شدم رفتم بی آنکه اندکی بایستم شاید اگر بیشتر تقلا می کردم... من اینجا ایستاده ام اگر ... اگر بازهم بایستم تفاوتی نخواهد بود اگر به او غبطه بخورم تفاوتی نخواهد بود من باید بروم ما... همه باید مسیرمان را عوض کنیم موضوع مطلب : گاه، گاه گاه می کنم لحظه بر باد می کنم من وجودم کاسه ایست کا سه ی پر نفرتیست نفرتم طغیان کند مردمی گریان کند در میان نفرتم لاله ای پر پر کنم بی گدار و بی هوا خالی ام من از خدا بس که اشباع شده ام جا ندارم واس خدام موضوع مطلب : منوی اصلی
آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
|
||