|
||
جستجو
پیوندهای روزانه
پیوندها
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 123 بازدید دیروز: 63 کل بازدیدها: 187917 این روزها اتفاق های جالبی می افتد حقیقتش را بخواهید هر روز اتفاق های جالب تر از جالبی می افتد نمی دانم چه شد که سر کلاس شیمی از بحث حلال و محلول رسیدیم به نصب یک گاو زنده در آسانسور نمی دانم چرا وبلاگی که در مجله ی این ماه رتبه ی هفتم را داشت به یک باره برای همیشه تعطیل شد نمی دانم هر روز صبح موقع رفتن به مدرسه آدم های تکراری را می بینم نمی دانم چرا توی خیابان های بالاشهر به جای ماشین های کوپه و گران وانت بار ها برایم بوق وچراغ می زنند نمی دانم چرا به جای پسر ها امروز دختر ها به دختر ها تیکه می اندازند نمی دونم چرا انگشتری که صبح اندازه ی دستم است بعد از ظهر ها توی دستم نمی رود نمی دانم چرا این روز ها برعکس شب های تابستان که ساعت چهار صبح می خوابیدم ساعت هشت شب خوابم می برد نمی دانم وقتی اسطوره ی زندگی ام اعلام بی هدفی و تسلیم در برابر امواج زندگی کرد دنبال چه بروم نمی دانم سیگار توی دست جوون های مایل به بچه آیا ربطی به رمان های عاشقانه دارد نمی دانم چرا بعضی ها به راحتی از چهاچوب قوانینشان خارج می شوند نمی دانم... جالب است ها من خیلی چیز ها را نمی دانم موضوع مطلب : منوی اصلی
آخرین مطالب
آرشیو وبلاگ
|
||