سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 
 
جستجو
پیوندها










































































































































































طول ناحیه در قالب بزرگتر از حد مجاز
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 4
بازدید دیروز: 8
کل بازدیدها: 187581

حتما شما هم تا به حال نام یکی از این رمان ها را شنیده اید یا حداقل نام نویسندگان معروف در این عرصه را بدون شک این روزها طرفداران این گونه رمان ها زیاد شده اند تا به حدی که می توانم بگویم در مدرسه ای که من مشغول به تحصیلم همه ی دانش آموزان حداقل یکی دوبار لای اینگونه کتاب ها را هم باز کرده اند و کسی نیست که آشنایی با این سبک نویسندگی نداشته باشد اما نکته مهم و قابل توجه محتوا ی این نوشته هاست من به شخصه نه اجازه و نه جرئت رد محتوای این دسته کتاب ها را دارم و نه می کنم اما انتقاداتی دارم که امیدوارم برای خوانندگان و حتی شاید نویسندگان مفید باشد و افرادی مثل من بعد از قراردادن زمانی برای مطالعه ی این دسته نگارش ها احساس بد اتلاف وقت را نداشته باشند گرچه مطالعه حتی مطالعه ی بدترین نوشته ها هم حسنی به نام(( آشنایی با قلم)) را دارد

اینکه از کجا شروع کنم و به کجا به پایان ببرم سخت است 

از نکات قابل توجه و به ظاهر خوب این رمان ها اینست که شخصیت ها درگیر عشق در نگاه اول نمی شوند البته در آن دسته رمان هایی که من مطالعه کردم و از همین الان بگویم که نوشته ی من جنبه ی همگانی  ندارد زیرا نظرات متفاوت و علایقات مختلف است ،بله شخصیت ها درگیر عشق در نگاه اول نمی شوند بلکه بعد از سپری کردن یک دوره اجباری که شاید اولین فراز داستان است باشد آنهم در کنار هم به یکدیگر دل می بندند و یک عشق کامل را انتخاب می کنند این نکته به ظاهر خوب  و مثبت است من هم خلاف این را نمی گویم اما بحث قابل توجه دیگری نیز وجود دارد و آنهم اینست که هردو شخصیت از جذابیت خاصی برخوردارند به صورتی که اگر تعصبات فکری شخصیت ها (از دیگر فراز ها و هیجانات داستان)نبود می توانستند در نگاه اول درگیر هوس ویا دلبستگی به ظاهر شوند به عنوان مثال در این گونه قلم ها شخصیت ها یا از جنس مخالف تنفر دارند یا طی یک درگیری اتفاقی از شخصیت مقابل زده و ناراحت می شوند این درحالیست که هر دو شخصیت زیبایی های منحصر به فردی را دارند به عبارتی هر دو شخصیت چشم رنگی و زیبا هستند موی فر و شرقی یا بور اروپایی شکم ها همه شش تکه خانم ها همه خوش هیکل دماغ ها باریک شخصیت ها با پرستیژ رفنار ها همه اشراف گونه و البته ثروتمندند ولی دختر یا پسر داستان به دلایلی مانند  به هم خوردن رابطه ی قبلی به دلیل خیانت یا تعرض جنس مخالف و ..از حنس مخالف متنفر است و نمی خواهد دل به شخص دیگری بدهد یا شاید دو شخصیت بر سر موضوعی به جدال پرداخته باشند و یا در یک زمینه رقیب هم باشند و اصلا تمایلی برای ازدواج نداشته باشند اما طی یک ماجرای عجیب و گاهی رویایی به اجبار مدتی را با هم سر می کنند که در این مدت دلباخته ی هم می شود و بسته به علاقه ی شخصی و یا شاید جرئت یا حتی نظرات طرفداران، نویسنده این دوره ی زمانی را (که شخصیت ها در کنار هم به اجبار سر می کنند) مملو از گناه یا حیای فریبنده می کند 

از نکات ضعف دیگری که من به شخصه در این نوشته ها یافتم می توان به غیر قابل توجیه بودن یا به عبارتی دروغ بودن بعضی قسمت ها اشاره کرد به عنوان مثال دو شخصیت به اجبار با هم ازدواج می کنند که این اجبار از طریق اطرافیان بر آنان تحمیل شده ولی از آنجا که هیچ کدام تمایلی به هم ندارند خود را از یکدیگر پنهان می کنند تا جاییکه دو شخصیت با عنوان زن و شوهر تا دوسال بعد از ازدواج اصلا یکدیگر را نمی شناسند و بعد از دوسال در یک مهمانی هر کدام به عنوان مهمان هایی جداگانه همدیگر را می بینند و همانطور که حدس می زنید دلباخته می شوند یا در مثالی دیگر دو شخصیت در دروازه ی ورودی دانشگاه اما خارج از محوطه با یکدیگر دعوا می کنند و به حراست خانده می شوند این در حالیست که در آبخوری آن دانشگاه شخصیت دختر در خطر تعرض و تجاوز قرار می گیرد و احدی متوجه نمی شود

از دیگر نقاطی که ارزش اینگونه نوشته ها را نزد من پایین می آورد فراز های پی در پی این گونه نوشته هاست به طوری که می توان گفته داستان از ابتدا تا انتها در اوج قرار دارد و هیچ نقطه ی اوج متمایزی را نمی توان در نوشته یافت و همین نکته است که این گونه نوشته هارا اعتیاد آور می کند مثلا در یکی از نوشته هاشخصیت ها بعد از یک دعوا وتصادف با هم آشنا می شوند رقابت تحصیلی و رنگ گرفتن علاقه با پیدا شدن دو رقیب عشقی هم برای دختر داستان و پسر داستان مصادف با زمان آمادگی برای بورسیه تحصیلی و مرگ ناگهانی یکی از نزذیکان شخصیت که او را به شدت تنها و نیاز مند حامی می کند با هیجان برنده شدن بورسیه برای هردو و بعد خبر زنده بودن شخص درگذشته با محدودیت های دینی دو شخصیت برای ازدواج و تشدید فشار دو خانواده و ناگهان انتقام آن رقبای عشقی و در کما فرورفتن شخصیت به یکباره همه و همه در یک کتاب و در یک زمان از نمونه های این ضعف است که البته در دیدگاه بسیاری ها این از نقاط قوت نوشته است

از ضعف های دیگری که من را آزرده و گاهی مخالف این نوشته ها می کند بی بند و بار بودن شخصیت هاست به طوری که شخصیت ها به دلایل کاملا غیر ضروری تن به رفتار های ناشایستی می دهند در آغوش کشیدن نامحرم به دلیل سرما بغل کردن نامحرم برای منتقل کردن او از ماشین به رختخواب در حالیکه شخصیت خودش را ه خواب زده بی حجابی دختران اینگونه نوشته ها لمس یکدیگر آنهم بی دلیل و بی علت اینها از نمونه های بارز بی تفاوتی نویسنده حداقل به فرهنگ این جامعه است 

شراب خوردن تن به روابط نامشروع دادن صرفا برای انتقام گرفتن و کسی را مطیع خود کردن همه از موارد ناپسند این نوشته هاست البته من ادم مذهبی نیستم اما این اتفاق ها را هم نیاز شکل گرفتن یک عشق پاک نمی دانم و معتقدم نویسنده می تواند با ساختن شخصیت هایی قانونمند و پایبند به ارزش ها هم به نتیجه ی یک عشق زیبا برسد

نقطه ی ضعف بعدی از نظر من افراطی بودن شخصیت هاست مثلا بعضی از شخصیت ها یا زیادی پولدارند یا زیادی زیبا یا شیطون و پر هیجان یا درس خوان و پر تلاش یا... در هر صورت شخصیت ها نقاط جذابه ی زیادی دارند و نویسنده به عبارتی عشق را مختص این گونه افراد می داند و ادم های ساده را که در هیچ زاویه ای از زندگی افراطی نیستند را لایق عشق های رویایی نمی دانند 

این نکات فراوانند و مجال برای بررسی همه نیست و بررسی آنها نیز در حد سواد و عقل من نیست اما چه شد و از کجا شروع شد که من بر آن شدم که این نوشته را بنویسم

روزی سر کلاس ریاضی نشسته بودم که معلم ریاضی ام تعریف کر د از پسر جوانی که در راه برگشتن از مدرسه سیگار می کشیده و به طعنه گفت:((نه اینا وام هاشون رو ندادن و چک هاشون پاس نشده و زن و بچه دارن و زندگیشون خیلی خیلی سخته گفتن با خودشون خوبه ی ه سیگاری  بکشیم یکم از فضا دور می شیم))

به راستی به کجا می رویم و با خودمان چکار می کنیم البته من علت این موضوع را این گونه نوشته ها نمی دانم اما به راستی  قبول ندارید که جوان ها درگیر ذوستی های بد و عشق های کوتاه مدت شده اند  و جز افسرگی چیز دیگری برای خود رقم نمی زنند؟

آیا تا به حال به تعداد وبلاگ های عشقی توجه کرده اید ؟حتما چندتاییشان را در لینک های من و در لینک های لینک های من پیدا می کنید ،بله تعدادشان زیاد است و هیچ کدام از عشق زیبای الهی حرف نمی زنند همه از نا امیدی و مرگ از پایان و شکست می گویند از بریدن و آخر خط رسیدن می گویند 

امید است که در آینده بتوانم این نوشته را کامل تر ووسیع تر بکنم




موضوع مطلب :
ارسال شده در: سه شنبه 92 مهر 30 :: 9:39 عصر :: توسط :